مهم‌ترین تغییرات کنکور ۱۴۰۴ پیش‌بینی رگبار و رعدوبرق در غرب و شمال غرب کشور (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) نجات جان گروگان در منطقه مجیدیه تهران (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) سن ازدواج در دختران و پسران ایرانی به بالای ۲۸ سال رسید زیر پوست شهر | ماجرای عجیب ازدواج موقت با زن خارجی قاتل مادرودختر تایبادی در ملأعام اعدام می‌شود + عکس چرا ورزش همگانی مهم است؟ با مضرات جویدن آدامس آشنا شوید علائم کرونای چشمی را جدی بگیرید زنگ خطر شیوع بیماری‌های غیرواگیر در کشور ارائه خدمات گردشگری به بازنشستگان کشوری با تخفیفات ویژه و تسهیلات اعتباری تصادف مرگبار در جاده قم کاشان با سه فوتی (۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) امضای قرارداد همکاری ایران و روسیه برای تحقیقات سلولی و ژن‌درمانی تصادف تریلی و مینی بوس در خواف با پنج مصدوم (۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) لاک‌پشت غول‌پیکر صد ساله‌ برای نخستین‌بار مادر شد + عکس صالحی‌امیری وارد ترکیه شد (۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) بازداشت ۸۴ نفر درخصوص فروش سؤالات کنکور ۱۴۰۴ ایران، رتبه سوم جهان در بحران فرونشست زمین | خراسان رضوی، رکورددار این مخاطره در کشور پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (جمعه، ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) | دمای مشهد به ۳۶ درجه می‌رسد وزیر علوم: افزایش ظرفیت پذیرش در کنکور نداریم | برای همه داوطلبان صندلی خالی وجود دارد اسامی فراورده‌های بهداشتی غیرمجاز در حوزه مراقبت از مو و بدن اعلام شد شمارش معکوس برای جبران کمبود «پنتاوالان» | پیگیری شهرآرانیوز از وضعیت کمبود واکسن پنج‌گانه نوزادان توزیع شیر مدارس در سال تحصیلی جدید قطعی شد| شش همت اعتبار برای حدود ۸ میلیون دانش‌آموز کشور مرگ یک جوان بر اثر حمله پلنگ در تربت حیدریه توضیحات سازمان سنجش درباره آزمون اختصاصی پذیرش دانشجو - معلم انتقال یک ایرانی از زندان چین به کشور پس از ۱۸ سال وقوع بارش‌های رگباری همراه با وزش باد در خراسان رضوی از امروز (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) حجاج ایرانی از بحث تنش‌زا و همراه‌داشتن مواد اسیدی و دارو‌های پودرشده پرهیز کنند مشاهده لاشه دو توله پلنگ ایرانی در پارک ملی خَبر کرمان
سرخط خبرها

مو‌های طلایی اش، زیر یک تخته سنگ بزرگ!

  • کد خبر: ۱۳۴۳۱۵
  • ۲۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۸
مو‌های طلایی اش، زیر یک تخته سنگ بزرگ!
این چند خط که نوشته ام، روایت مادری است که از شب زلزله کرمانشاه برایم تعریف کرد.

«همه چیز می‌لرزید، تکان‌های شدید. فقط می‌دویدیم از خانه بیرون بزنیم. من و شوهرم افتادیم روی زمین. دخترم جیغ زد و بعد هیچ صدایی نیامد. برق‌ها رفته بود و همه جا تاریکی مطلق بود. زلزله که تمام شد، بلند شدم دخترم را پیدا کنم.

موهایش را دیدم. از زیر یک تخته سنگ بزرگ، تنها چیزی که بیرون مانده بود، موهایش بود!» کابوس است؟ نه، حتی بخشی از یک رمان وحشتناک نیست! کاش بود...، اما این چند خط که نوشته ام، روایت مادری است که از شب زلزله کرمانشاه برایم تعریف کرد.

چند ماه بعد از زلزله، عازم کرمانشاه شده بودیم تا همه آنچه می‌بینیم، روایت کنیم. اولین بار بود کلمه‌ها را عاجزتر ازآن می‌دیدم که بتوانند حجم اندوه مادر داغدیده‌ای را توصیف کنند یا بتوانند از غم مردی بگویند که ویرانه‌های خانه اش را نشانم می‌داد. مردم در چادر‌ها و کانکس ها، اسکان داده شده بودند، اما اسکان موقت، تسکین قلب هیچ کدامشان نبود.

به خبرنگار‌ها که می‌رسیدند، با آنکه مصیبت زده بودند، اول در چادر‌ها و کانکس‌ها با همان چیزی که در توانشان بود، پذیرایی می‌کردند و بعد روایت‌ها شروع می‌شد. شب ۲۱ آبان سالروز زلزله کرمانشاه است و من هر سال به آن پیرزنی فکر می‌کنم که مقابل چادر در سکوت مطلق به چشم هایم خیره شده بود. به آن مردی فکر می‌کنم که با گذشت چند ماه، هنوز تکه‌های زندگی اش را از زیر آوار بیرون می‌آورد.

به دخترکی فکر می‌کنم که آخرین تصویرش برای مادر، مو‌های طلایی بیرون مانده اش از زیر یک تکه سنگ بود و به تقدیر ناگزیر زندگی! آدمی که ویران شدن تمام هستی اش را در یک شب دیده باشد، دیگر هیچ چیز این زندگی نمی‌تواند غافل گیرش کند. حالا هر جایی از زندگی که در آستانه ویران شدن باشم، بوسه زنان کُرد بر شانه هایم را به وقت خداحافظی به خاطر می‌آورم، گویی هنوز از آن سفر بازنگشته ام.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->